Letafate Ashk
*آنـــقدر دوستت دارم که رســـوایی تمام عالـــم را بـــه جان می خرم برای داشتنت*
درست آن زمان که از همه بریده بودم و مرز شادی هایم در حال ناپدید شدن بود تو آمدی. آرام آرام آمدی و طعم زندگی را بر دل خسته ام که با عطر نفس هایت جان تازه ای گرفته بود چشاندی. حال میفهمم تو کیستی...هر زمان دلت شکست بخشیدی اما فراموش نکردی میدانم دلت پر است از اندوه هایی نگفته. مرا غرق خود کردی...آنقدر در وجود مهربانت غرق شدم که ابدیت را در تو می خواهم. در تویی که عاشقانه عشق را در قلبم نهادی و معنی زندگانی را به طور خلاصه اما زیبا در جمله ی "دوستت دارم"به من فهماندی. من هم دوستت دارم. فرق تو با دیگران این است..."من بدون دیگران می توانم اما بدون تو هرگز" حتی خیالش هم مرگ را برایم تداعی می کند. نفس هایی که می کشم همه از لطف وجود پروردگاریست که تورا به من هدیه کرده. ای بهترینم تو را با تمام وجود می خواهم.تا ابد با من بمان تا غم را شرمسار کنیم. پروردگارا هزاران بار شکرت می کنم که او را به من هدیه کردی. هدیه ای گران بها که فقط خودم و خودت عظمتش را درک می کنیم. تا ابد ما را با هم نگه دار و نگذار بینمان لحظه ای حتی ثانیه ای جدایی ایجاد شود. هر لحظه عشق را در وجودمان نسبت به هم بیشتر و بیشتر کن و مارا نسبت به هم وفادار قرار ده و هر یک از ما را پاک بدار که تویی آمرزنده ی گناهان و بخشاینده ی نیکی ها:) *به پایان آمدیم دفتر،حکایت همچنان باقیست* "این اولین و آخرین وبلاگم هست...دلنوشته هامو توش میزارم... اگه بده به بزرگی خودتون ببخشین اگه هم خوبه دعا کنین بهتر بشه..."
از تو دلگیر نیستم!!! از دلم دلگیرم که نبودنت را صبورانه تحمل میکند...
گفتی : نفرین میکنی ؟ گفتم : نه ، اما از خدا میخوام هیچکس ، اندازه من دوستت نداشته باشد . . .
قبلا وقتی با هم توی بارون راه میرفتیم چترتو میدادی به من میگفتی تو خیس نشی خودم مهم نیستم... ولی الان که میرم زیر بارون نه خیس شدن رو حس میکنم نه قطره های بارون رو... تنها چیزی که حس میکنم سوزش قلبمه از دوری تو... وسط زمستون هم که باشه قلبم مثل آهن توی کوره سرخ و داغه... دیگه چتر نمیگیرم دستم...آخه همون روزایی که چترتو میدادی بهم با یاد اون روزا زندگی میکنم... شب عروسيه،آخر شبه،خيلي سر و صدا هست.مي گن عروس رفته تو اتاق لباس هاشو عوض كنه هرچي منتظر شدن بر نگشته،در را هم قفل كرده.داماد سراسيمه پشت درراه ميره ،از نگراني وناراحتي ديوونه مي شه.مامان باباي دختره پشت در داد مي زنند:مريم،دخترم در رو باز كن.مريم جان سالمي؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمياره و با هر مصيبتي شده درروميشكنه و ميرن تو.مريم ناز مامان بابا مثل يه عروسك زيبا كف اتاق خوابيده.لباس قشنگ عروسيش با خون يكي شده،ولي رو لباش خنده!همه مات و مبهوت دارن به اين صحنه نگاه مي كنن.كناردست مريم يه كاغذ هست،يه كاغذي كه با خون يكي شده.باباي مريم ميره جلو،هنوزم چيزي رو كه مي بينه باورنمي كنه،با دستايي لرزون كاغذ روبرميداره،بازش مي كنه وميخونه:سلام عزيزم.دارم برات نامه مينويسم.آخرين نامه ي زندگيمو.كاش منوتوولباس عروسي مي ديدي.مگه نه اينكه هميشه آرزوت همين بود!؟ علي جان دارم ميرم.دارم ميرم كه بدوني تا آخرش روحرفام ايستادم.مي بيني علي بازم تونستم باهات حرف بزنم.ديدي بهت گفتم بازم باهم حرف ميزنيم.ولي كاش من حرفاي توراميشنيدم.دارم ميرم چون قسم خوردم،تو هم خوردي يادته!؟ گفتم يا تو يا مرگ،تو هم گفتي،يادته!؟ علي تو اينجا نيستي،من تو لباس عروسم ولي تو كجايي!؟ داماد قلبم تويي،چرا كنارم نميايي!؟كاش بودي مي ديدي مريمت چطوري داره لباس عروسيشو با خون رگش رنگ مي كنه.كاش بودي و مي ديدي مريمت داره ميره كه بهت ثابت کنه دوستت داشت .حالا كه چشمام دارن سياهي ميرند،حالا كه همه بدنم داره مي لرزه،همه زندگيم مثل يه سريال از جلوي چشمام ميگذره.روزي كه نگاهم تو نگاهت گره خورد،يادته!؟روزي كه دلامون لرزيد،يادته!؟روزاي خوب عاشقيمون،يادته!؟نقشه هاي آيندمون،يادته؟علي من يادمه،يادمه چطور بزرگترهامون،همونهايي كه همه زندگيشون بوديم پا روي قلب هردومون گذاشتند.يادمه روزي كه بابات ازخونه پرتت كرد بيرون كه اگه دوسش داري تنهابروسراغش.يادمه روزي كه بابام خوابوند زيرگوشت كه ديگه حق نداري اسمشو بياري.يادته اون روزچقدرگريه كردم،تو اشكامو پاك كردي وگفتي گريه مي كني چشمات قشنگترميشه!ميگفتي كه من بخندم.علي حالا بيا ببين چشمام به اندازه كافي قشنگ شده يا بازم گريه كنم.هنوز يادمه بابات فرستادت شهر غريب كه چشمات تو چشماي من نيفته ولي نمي دونست عشق تو،تو قلب منه نه تو چشمام.(بقیه در ادامه مطلب...حتما بخونین) هیچ غروبی غم انگیز تر از غروب دل تنگی نیست... .............................................................................. وقتى که میگى : "دیگه برای همیشه فراموشش کردى" و هیچ احتیاجى بهش ندارى و تمام بد و بیراه های دنیا رو نصیبش میکنى ... دقیقا همون زمانیه که : بیشتر از همیشه دلت براش تنگ شده *.....................................................* کودک که بودم ، وقتیزمین میخوردم ،مادرم مرا میبوسید ، تمام دردهایم از یادم میرف ... تا اینکه دیروز زمین خوردم ... دردم نیامد ... اما به جایش تمام بوسههای مادرم به یادم آمد ... *.....................................................* روزگار نبودنت را برایم دیکته میکند و نمره ی من باز هم صفر میشود ! هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام !!! *.....................................................* تقویم دل من نسبتی با تقویم های جهان ندارد ! میان برگ ریزان خزان ، وسط چله ی زمستان هم می بینی نوشته اند بهار آن لحظه که تو خندیدی !!! *.....................................................* ه وقتایی لازمه یکی کنارت باشه ! کاری نکنه و حرفی نزنه !!! فقط و فقط باشه ! *.....................................................* دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست ! اگر برف بیاید هست اگر برف نیاید نیست مثل دنیای من ! اگر تو باشی هستم ؛ اگر نباشی ... ! *.....................................................* هیچ وقت از خدا نخواستم همه ی دنیا مال من باشه ؛ فقط خواستم اونی که دنیای منه واسه هیچکی نباشه ! *.....................................................* برای تو ، مردن بهانه نمی خواهد ، وقتی نبودنت خود مرگیست برای خودش ! *.....................................................* لعنت به همه راههایی که عرضه ندارند تو را به من برسانند !!! من حواس فاصله ها را پرت می کنم ؛ تو فقط بیا ... *.....................................................* گاه گاهی که دلم تنگ و نگاهم ابری است ، کاش میشد که تو را میدیدم
چه خوش خیال است.... فاصله رامیگویم.... به خیالش تو را از من دور کرده نمیداند... توجایت امن است اینجا میان قلبم *.....................................................* روزهای دور از تو را هرگز نخواهم شمرد،تا همیشه بگویم همین دیروز بود *.....................................................* مشب دلم دوباره گریست،بگذار بگرید و بداند هر آنچه خواست همیشه نیست *.....................................................* از سالها تقویم میماند و ، از من استخوانهایی كه تو را دوست داشتند *.....................................................* لحظه هایی هست که دلم واقعا برات تنگ میشه,اسم اون لحظه ها رو گذاشتم همیشه *.....................................................* گستاخی خیالم راببخش ک حتی لحظه ای یادت را رها نمیکند... *.....................................................* معلم برای سفیدبودن برگ نقاشی ام تنبیهم کردو "همه" به من خندیدند اما من خدایی را کشیده بودم که "همه" میگفتند دیدنی نیست *.....................................................* کاش فقط یک بار دیگه بچه بشم،بلندبلند با فریاد گریه کنم تا خالی بشم گلوم داره میترکه از این همه بغض.کاش.... *.....................................................* خدایا ازتو معجزه ای میخواهم معجزه ای بزرگ در حد خدا بودنت تو خود بهتر میدانی معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند...نامید نیستم فقط دلتنگم *.....................................................* به هیچ روزی پس ات نمی دهم ،به هیچ ساعتی ، به هیچ دقیقه ای ، به هیچ هیچی ! سخت چسبیده ام تمامت را *.....................................................* بیچاره قلوه سنگی که از دست کودکی به سوی پرنده ای پرتاب می شود … مانده بر سر دو راهی … دل کودک را بشکند یا بال پرنده را *.....................................................* 'چه دوستی پاکی دارند کفشها... هرکدام که گم شوند... آن یکی را آواره خودش میکند *.....................................................* یکی دکتر میشه...یکی مهندس میشه...منم درس عبرت شدم برا بقیه *.....................................................* قبل از اینکه به کسی بگی : ” دوستت دارم …” خوب فکراتو بکن… چون شاید چراغی رو تو دلش روشن کنی… که خاموش کردنش به خاموش شدن اون بیانجامه نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد … کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد … کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم و دردهایم را به گوش تو میرساندم… بدون تو عاشقی برایم عذاب است میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم… کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم… میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت … امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند … چشمانم بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد … آخ که چقدر تنهایم … دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم بوده خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته شده است … رو به روی آینه نشسته ام آیا این منم ؟ شکسته …. پیر تنها…. تو با من چه کردی ؟ شاید این آخری زمزمه های دلتنگی ام باشد و دیگر هیچ نخواهم گفت …. اما منتظرم انتظار دیدن دوباره ی تو برای من زندگی دوباره ای است … پس برگرد … عاشقانه برگرد برای همیشه برگرد… هرگزلحظات با تو بودن را از یاد نخواهم برد .هرگز لبخند های ملیح وبی ریایت را از یاد نخواهم برد.لحظات در گذر است ودقیقه دقیقه های ساعت برایمان مهم است زیرا که دیگر تکرار نمیشوند شاید روزگاری یادمان آری که دیگر هیچ نشانی از ما نباشد اما برگه ها بیانگوی دوستی بین ماست .بدان که هرگز ازخاطرم نمی روی وبا تو بودن برایم لذت بخش است . اینک تو را به خدای زیبایی ها میسپارم روزها ازپی هم میگذرند ونشانی از خود باقی نمی گذارند ولی ای تنهاترین رویای عشق هیچ چیز خیال تورا از من جدا نمی کند به تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم… یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ بگم. یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره. یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم. یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم. یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم. یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی اما از کجا بگم از کی بگم… می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه. تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه. توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه. می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی… می خوام تنها باشم… در تنهایی ام به این می اندیشم که در تنهایی اش به من می اندیشد؟ همیشــــه تــــو دلــــت گفتــــی : این مگه با چند نفر دوسته که همیشه آنلاینه ؟ یک جمله همیشه یادت باشه: همیشــــه آنــلـایــن تـــریـــن هــــا تنهـــاتــریـنـنـد .
دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد
هميشه ابرها ميبارند اما انسانها ستاره ها را دوست دارند ... چه موجودات عجيبي ! اين همه گريه را به چشمكي ميفروشند
آینه بهترین دوستمــه؛ چــون وقتـــی گــریــه مــیکنـــم، نــمـی خنــده... راننده ی تاکسی اسکناس راگرفت وپرسید: یه نفرید؟؟؟ مکثی کردم وبی حوصله گفتم: بله اقا،خیلی وقته...! تنهایی یعنی اگه هزار بار هم از اول تا آخر لیست شماره های موبایلت رو نگاه کنی، نتونی یک نفر رو پیدا کنی که باهاش درد دل کنی به من ميگفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگويي بمير مي ميرم . . . . . . . باورم نمي شد . . . . فقط براي يک امتحان ساده به او گفتم بمير . . . ! سالهاست که در تنهايي پژمرده ام کاش امتحانش نمي کردم خيلي سخته که بغض داشته باشي ، اما نخواي کسي بفهمه ... خيلي سخته که عزيزترين کست ازت بخواد فراموشش کني ... خيلي سخته که سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري ... خيلي سخته که روز تولدت ، همه بهت تبريک بگن ، جز اوني که فکر مي کني به خاطرش زنده اي ... خيلي سخته که غرورت رو به خاطر يه نفر بشکني ، بعد بفهمي دوست نداره ... خيلي سخته که همه چيزت رو به خاطر يه نفر از دست بدي ، اما اون بگه : ديگه نمي خوامت خط زدن برمن، پایان من نیست... آغازبی لیاقتی توست همیشه بهترین ها برای من بوده و هست اگه ماله من نشدی قطعا بهترین نبودی نسلی هستیم که مهمترین حرف های زندگی مان را نگفتیم، تایپ کردیم
آن کس که میگفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد بلکه رهگذری بود که روی برگهای پاییزی راه می رفت و صدای خش خش برگها همان آوازی بود که من گمان می کردم می گوید *دوستت دارم* *.............................*..............................* قرعه کشی که تمام شد ، توبه اسم کس دیگری درآمدی ! تقدیرجای خود !اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی *.............................*..............................* اولین درس زندگی ام فراموش نکردن انسان هایی است که دوستشان دارم *.............................*..............................* مــی دونـی تَلـــخ تَــریـن اِتفــــاق چیـــه؟؟اینـــه کـِـه تــــو بِخـــوای……. اونــــَم بِخـــــواد……….. وَلـــی سَـــر نِـــوِشتــــ نَخــــواد *.............................*..............................* در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟ مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند مثل بوی نم بعد ازباران،درنگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟ من به آن محتاجم ! *.............................*..............................* تنهایی ودلتنگی هایتان* رو پیش*فروش نکنیدفصل*اش که برسه به قیمت می*خرند *.............................*..............................* به نام خدائی که هستی را با مرگ ، دوستی را یک رنگ زندگی را با رنگ ،عشق را رنگارنگ ، رنگین کمان را هفت رنگ شاپرک را صد رنگ ، و مرادلتنگ تو آفرید *.............................*..............................* اگه دلتنگ باشی تو ، مثل بارون شروع میشم که با هر قطره اشکت ، منم که زیر رو رو میشم همیشه ساده رنجیدی ، همیشه سخت بخشیدی تورو میبخشم این لحظه ، شاید بازم منو دیدی *.............................*..............................* منو ببخش که بی خبرتوخلوتت پا میزارم مقصرش دلتنگیه ،من که گناهی ندارم فدای اون مهرووفات دلم شده تنگ برات چطوربگم ؟ باور کنی !چقدرعزیزی تو برام *.............................*..............................* وقتی عشقت تنهات گذاشت ، نگران خودت نباش که بدون اون چیکار می کنی ، شرمنده دلت باش که یک باره دیگه بهت اعتماد کرد *.............................*..............................* زن جنس عجیـــــبی ست .. چشم هایش را که می بنـــــدی ؛ دید دلــــش بیشتر میشود ! دلش را که میشــــکنی ؛ بـــــاران لطافت از چشم هایش سرازیــــــر، انگـــــار درست شده تا روی عشــــق را کــــــم کند *.............................*..............................* کاش می شد زندگی را هم عوض کرد مثل «چایی» وقتی که سرد می شود *.............................*..............................* خداوندا از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار حال که بزرگ شده ام و کسی را دوست می دارم می گویند: فراموشش کن
عشق چیست که همه از آن میگویند؟ ع : عبرت زندگی ش : شلاق زمانه ق :قصاص روزگار اما افسوس و صدافسوس که شلاق زمانه را خوردم قصاص روزگار را کشیدم! اما عبرت نگرفتم *.............................*..............................* دلم یک جای دنج میخواهد آرام و بی تَنِش جایی باید باشد غیرازاین کنج تنهایی! تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد مثلا آغوش تو *.............................*..............................* هر کسی می تواند با شما لبخند بزند هر کسی می تواند با تو گریه کند اما کسی که تورادوست دارد وقتی اشک درچشمان شماست،میتواند آنراتبدیل به لبخند کند *.............................*..............................* همیشه وقتی داری گریه میکنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره ولی اونی که باهات گریه میکنه عاشقته *.............................*..............................* شــآید عشـقم خیلـی شیـرین بـود کـه دلـت رو زد ،نــه ! دسـتت را تکــآن نـده ..تـآ آخــر بازیــمآن خیــلی مــانده ... آرام کـه شـدی بیــآ ســر قــرار ِ همــیشگی با هفـت تیرت ... دسـت ــهآیم را بـالا بیــآور مــآشه را بکــش ! نتــرس ...فکــر میکــنی بعــد از تو ، مـن زنــده میمآنم ؟ *.............................*..............................* خدا را دوست دارم ... حافظ را هم... ولی خدا حافظ را نه *.............................*..............................* خدایا حکمتش چیست؟ زمانیکه شیشه میشکند همه میفهمند اما دلی میشکند کسی خبردار نمیشود؟ ارزش دل بالاتر است یا شیشه؟؟؟ *.............................*..............................* به زخمهایم می نگری ... ؟! درد ندارند دیـــــــــــــــگر ... روزی که رفتـــــــــــــــی ، مرگ تمام درد هایم را با خودش بـــــــــــــــرد ! مرده ها درد نـــــــــــــــمی کشند ... ! حرف آخرم این اســـــــــــــــت ... برنگرد دیـــــــــــــــگر !! زنده ام نـــــــــــکن ... ! شب خوابیدی تو تختت هی قلت میخوری... بعد گوشیتو بر میداری مینویسی "خوابم نمیبره..."... سرد میشی... بغض میکنی... میبینی هیچکسو نداری که واسش اینو بفرستی... تنهایی سخته...خیلی *.............................*..............................* سلامتی همه اونایی که اونقدر دلشون گرفته که خواب به چشماشون نمیاد اونا که با اینکه میدونن طرفشون راحت راحت خوابیده بازم هر چند دقیقه زیر چشمی موبایلشونو نگا میکنن که شاید یه اس ام اس روشنش کنه *.............................*..............................* چه جوری میشه فرامووشش کرد وقتی اسمش پسورد گوشیته ؟! *.............................*..............................* چقدرســـــــخته هــــــــمه روخط بزنى تابه یه نــــــــفربرسى! غافــــــل ازیــــــنکه تو لیـــــست اون; اولــــــین كســــــــی باشی كه خطـــــــــ خوردی!شایدم اصلا تو لیـــستش نبودی *.............................*..............................* گفتی چند تا مهمون دارم.. گفتم بفرمایید تو. مهمونات مثل خودت واسم عزیزن و مهمونا اومدن به نامهای: تنهایی... حسرت... آوارگی و غم ...گفتی: منو ببخش می رم ولی زود بر می گردم. رفتی و چه زود منو با مهمونات آشنا کردی.اون روز بود که تصمیم گرفتم دیگه هیچکس رو به خونه ی دلم راه ندم *.............................*..............................* به سلامتیِ اونـــــــــی که با ما راه نیومــــــــد برای دیگـــــــــران دویــــــــد! *.............................*..............................* غیرت دارم روی خاطراتمان برای کسی تعریفشان نمیکنم فقط تو مرام داشته باش انکارشان نکن گمـــــــــان می کـــــردم وقتــــــــی نبــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــاشم دلـــــت می گیــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــرد1 روز1 ماه1 سال از رفتنــــــ ـــــــ ــــــــ ــــــــم می گذرد . . . چه خیـــــال ِ بیهوده ایـــــــ وقــــتی دلت با دیگریســــــــت *.............................................................* لُـطفـاً هِـے نَپـُـرس دِلتَـنگے چِـہ مَـعنے دآرَد ؟دِلتَـنگے مَـعنے نَــدآرَد ...!!دَرد دآرَد *.............................................................* دوست دارم از تو بنویسم. دوست دارم به تو بگویم که چقدر دوستت دارم. مثل حس بازی در کوچه پس کوچه های کودکی، مثل حس نیاز در سجاده ام. *.............................................................* دلم میخواد بخوابم مثل ماهي حوضمان كه چند روزيه روي آب خوابيده *.............................................................* خیانته اما.... اونقدر که با یادت بودم با خودت نبودم *.............................................................* ببخش منو که باعث عذاب وجدانت شدم ببخش منو که بچگی کردمو خواهانت شدم ببخش که التماس من میلرزونه دل تورو ببخش که میخوام بدونم هر لحظه ای حال تورو تورو خدا ببخش اگه غرورمو جا میذارم وقتی که اسم تو میاد رو همه چی پا میذارم عزیز من ببخش اگه فراموشت نمیکنم ببخش که تو خیالمم حتی بوست نمیکنم ببخش که نیمه های شب فاصله رو داد میزنم ببخش که توی خوابمم اسمتو فریاد میزنم ببخش که دست من هنوز لایق دستات نشده راستی بدون که قلب من دلخور از حرفات نشد *.............................................................* همیشه کم میارمت ..... همین که مینویسم و به واژه می کشم تو رو..... دوباره بار غم میشینه روی شونه های من..... همین که می شکفی مثِ یه گل میون دفترم..... دوباره گرمی لبات دوباره گونه های من..... همین که میری از دلم، قرار آخرم میشی..... دوباره... زخم میخورم، دوباره باورم میشی..... گریه فقط کار منه تو اشکاتو حروم نکن..... به واژه ای نمی رسی اینجوری پرس و جو نکن..... فاصله ها مال منن تو فاصله نگیر ازم..... بمون که باورت بشه گریه نمیشه سیر ازم ... *.............................................................* چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟چرا لبخند هایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟اما افسوس که هیچ کس نبود...همیشه من بودمو تنهایی پر از خاطره..آری با تو هستم...!با تویی که از کنارم گذشتی...و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشم هایم بارانی است؟... *.............................................................* خسته م از تظاهر به ایستادگی از پنهان کردن زخم هام زور که نیست دیگه نمیتونم بی دلیل بخندم وبا لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راهه *.............................................................* اسمتو رو سیگار نوشتم برای اولین بار کشیدم تا بسوزی و فراموشت کنم اما نمی دونستم با هر پوک ذره ذره میری تو نفسم و می شی همه چیزم... *.............................................................* برای تو مینویسم... برای تويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست... برای تويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست ... برای تويی كه احسا سم از آن وجود نازنين توست ... برای تويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد... برای تويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است... برای تويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی... برای تويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی... برای تويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است... ... تويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه برای من است برای تويی كه قلبت پـا ك است ... برای تويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است... برای تويی كه عـشقت معنای بودنم است... برای تويی كه غمهایت معنای سوختنم است... برای تویی که آرزوهایت آرزویم است... *.............................................................* دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام آخه فقط تو میدونی از زنده بودن چی میخوام دلم بهم میگفت تورو میشه یه جور دیگه خواست آخه فقط قلب توئه که با من اینقدر سر به راست از تو دلگیرم که نیستی کنارم .. من دارم میمیرم تو کجایی من باز بی قرارم میدونی جز تو کسی رو ندارم .. باورم نمیشه اینقدر آسون رفتی از کنارم *.............................................................* وقتی خیلی دیره که تازه می فهمی اونی که از همه ساکت تر بود بیشتر از همه دوستت داشت ولی تو حواست به شیرین زبونی یه عشق دروغی بود . *.............................................................* دلم برات تنگ شده….. اما من… من میتونم این دوری رو تحمل کنم… به فاصلهها فکر نمیکنم …… میدونی چرا؟؟ آخه … جای نگاهت رو نگاهم مونده …. هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم…. رد احساست روی دلم جا مونده بنام خدایی که برای قلب دوست و برای اثبات دوستی اشک را افرید *.............................................................* گرچه این دنیا ندارد اعتباری این را نوشتم تا بماند یادگاری *.............................................................* بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم *.............................................................* چقدرعجيبه که تا مريض نشي کسي برات گل نمي ياره تا گريه نکني کسي نوازشت نمي کنه تا فرياد نکشي کسي به طرفت برنمي گرده تا قصد رفتن نکني کسي به ديدنت نمي ياد و تا وقتي نميري کسي تورو نمي بخشه *.............................................................* بدترين شكل دلتنگي براي كسي آن است كه در كنار او باشي و بداني كه هرگزبه اونخواهي رسيد *.............................................................* هرگز نديدم بر لبي لبخند زيباي تو را هرگز نمي گيرد کسي در قلب من جاي تو را *.............................................................* خواستم براي از دست دادنش قطره اي اشک بريزم ولي حيف تمام اشکهايم را براي بدست اوردنش از دست داده بودم *.............................................................* اگه قلبمو شکستی به فدای یک نگاهت این منم چون گل یاس نشستم سر راهت تو ببین غبار غم رو که نشسته بر نگاهم اگه من نمردم از عشق تو بدون که روسیاهم اگه عاشقی یه درده چه کسی این درد ندیده تو بگو کدام عاشق رنج دوری ندیده اگه عاشقی گناهه ما همه غرق گناهیم میون این همه آدم یه غریب و بی پناهیم تو ببین به جرمه عشقت پره پروازمو بستند تو ندیدی منه مغرور چه بی صدا شکستم *.............................................................* وقتی از دســـــــتتـ دادمـ حالــــــم شبیه حـــــال دختر بچه ایـــ بود کهـ بادکنکش را جلوی چشم خــــــودش بــــــاد می بُرد ... *.............................................................* سرکلاس دو خط سياه موازي روي تخته کشيد!! خط اولي به دومي گفت ما مي توانيم زندگي خوبي داشته باشيم ..!! دومي قلبش تپيد و لرزان گفت : بهترين زندگي!!! در همان زمان معلم بلند فرياد زد : " دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند" و بچه ها هم تکرار کردند: ....دو خط موازي هيچگاه به هم نمي رسند مگر آنکه يکي از آن دو براي رسيدن به ديگري خود را بشکند !! انقدر از زندگاني دلگير و دلسردم که روزي اگر بميرم مر گ خود را جشن مي گيرم زندگی چیست؟ زندگی مانند اتوبوس شلوغی است که جایی برای نشستن نیست و وقتی خلوت میشود و می خواهی بشینی راننده داد می زند پیاده شوید اخر خط است اینجــــ ـ ـــا صــدای ـپــای زیــــادی مـیــشــنــومــ .. امــــــا .. هیــچ کــدامــ تــــــو نیستــی ! " دـلــــــــــمــ " خــوش کــــرده خــودش را بــــ اینــکه شــــاید ــپــا برهنــــــه .. بیــــــایــــی ميدوني فرق لبخند تو با لبخند من چيه ؟ تو وقتي شادي ميخندي،من وقتي تو شادي ميخندم ایــن چنــد وقـــت فکــــر میــکردمــ یکــــی بین منــو عشقمــــه .. بــه خودمــ اومــدمــ دیــدمــ مــــن بیــن اونــــو عشــــقشــمــ !
در تنهايي خود لحظه ها را برايت گريه كردم در بي كسيم براي تو كه همه كسم بودي گريه كردم در حال خنديدن بودم كه به ياد خنده هاي سرد و تلخت گريه كردم در حين دويدن در كوچه هاي زندگي بودم كه ناگاه به ياد لحظه هايي كه بودي و اكنون نيستي ايستادم و آرام گريه كردم ولي اكنون مي خندم آري ميخندم به تمام لحظه هاي بچگانه اي كه به خاطرت اشك هايم را قرباني كردم
دلم بدجوری گرفته..هر طرف که نگاه ميکنم تو رو ميبينم.. عطرتو حس ميکنم و صداتو ميشنوم..اما تو هيچ وقت نيستی... ميترسم دستاتو تو دستم بگيرم..ميترسم بلور انگشتاتو بشکنم... می ترسم تو هم مثل من بوی تنهايی و غربت بگيری.. می ترسم اين بغض هزار ساله به تو هم سرايت کنه... من از مرگ نمی ترسم از رفتن تو می ترسم.. می ترسم تو بری و من نميرم! می ترسم بدون تو زنده بمونم دلم گرفته...!! مثل تموم شبهايی که گذشت..!! مثل تموم شبهايی که بدون تو خواهند اومد...!! روزگارم از شبهای بی ستاره تو هم تيره تر شده.. تنها يادت هست که اميدسپيده ای هرگز نيومده رو تو دلم زنده نگه ميداره...ديگه زير بارون خيس نميشم..!! ياد اون چتری که بالای سرم گرفتی تا ابد با منه.. من و ببخش که هنوز ازت پرم ..که هنوز نميتونم ازت دل ببرم.. راستی تا حالا شده اون قدر دلت برای کسی تنگ بشه که با شنيدن اسمش هم بغض گلوتو بگيره؟؟ تا به حال شده اون قدر بخوای برای يه نفر بميری که از زنده بودنت هم خسته بشی؟؟ يا شده دلت بخواد زمين و زمان متوقف بشن تا نگاهی که به تو خيره شده لحظه ای بيشتر باقی بمونه؟؟ميدونی... من عاشقم چون فقط يه بار تو دلم زلزله اومد اما از زلزله بم هم مخرب تر.. چون هميشه قلبم واسه يه نفر زد (واسه تو)...ميدونی... تو هيچ وقت نتونستی ذهنمو بخونی..اشکمو ببينی.. صدامو نشنيدی..صدايی که خودت خفش کردی.. صدايی که يه روز بهت ميگفت دوست دارم عشق من پاک بود..عشق من با عشقای حالا فرق داشت وقتی ميگفتم دوست دارم با بند بند وجودم ميگفتم.. اما هيچ وقت نفهميدی.. اما بازم ميخوام از تو بنويسم ..ميدونی چرا؟؟ چون اول و اخر لحظه هام تويی... بذار هميشه پريشونت بمونم ميذاری که ؟؟ تو رو خدا اینم ازم نگیر من میمیرم هر وقت بعد از 120 سال رفتی اون دنیا خواستی از روی پل صراط رد شی بهت گفتن یکی حلالت نکرده .... بدون اون منم که می خوام به این بهونه یه باره دیگه ببینمت شنیدی میگن ” خیلی دور ، خیلی نزدیک ” ؟ اولی دستامونه ، دومی دلامونه . . . این روزها فهمیدن زبان مادری سخت شده است قبلتر ها وقتی می گفتند: دوستت دارم معنی فارسی اش ساده بود اما حالا “دوستت دارم” هزار معنی مختلف می دهد الا دوست داشتن
طب مدرن طب سنتی طب سوزنی همه را امتحان کرده ام درد بی درمان است درد دوریت !
فکر کنم به بوی عطر تو حساسیت دارم همین که در ذهنم می پیچد از چشم اشک می آید…
این روزها بدجور به تو آغشته ام ، از صافی ردم کن و ببین که جز تو هیچم نمی ماند .
خـیـــلـــى بـــده احــســاس کــنــى مــثــل دارویــى فقط وقت نیاز ازت استفاده کنند . . .
“بربادرفته” صد بار بهتر است از “از یاد رفته “…..
من درد میکشم تو اما چشم هایت را ببند! سخت است بدانم میبینی و بیخیالی . . .
گاهی دوست دارم بدون پک زدن فقط بنشینم و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد شاید آخر فهمیدم چه لذتی میبری از تماشای سوختن من . . .
صدایت نمیکـــــنم که برگـــــردی مهــــــم باشم خودت برمیگردی . . . خدایا به تو سپردمش،اما یه خواهشی ازت دارم... یه روزی... یه جایی...بغل یه غریبه... مسته مست... بد جوری یاد من بندازش... وای از نیمـــه شبـــی وقتـی یه زن ســیگار کشید انقدر از تنهایی نترس ، تو تنهایی وارد این دنیا شدی . . . تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام که به اندازه ” تنهایی ” شایسته رفاقت باشد . . . وقتی بهت خیانت میکنن تنهایی از همه چی بهتره . . . تنهایی گاهی وقتا
خــــدایـــــا ؛ بزرگترین اشتباهم این بود که التماست کردم بمانى… دوره ای شده که حاضرم جای “پت”باشم… یه زد و خورده ساده بود ! تو جا زدی ؛ من جا خوردم! چه فرقی می کند
دلتنگی یعنی اینکه دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی داری ساعت گوشیتو میبینی… اگر دلت گرفت سکوت کن !! هر جا که می بینم نوشته است : من به جای خالی اش بیشتر از خودش عادت کرده ام . . . اعتراف تلخیست…!! نمیدانم رفتی یا فرار کردی….. تنهایی ام را کســی شریک نیست دلم کمى هوامیخواهد… جلوى بعضى ازخاطره هابایدنوشت، حســــرت ، یعنی خواستن تـــــــو که داشتن نمی شود تمام سهم من از عشق تو شد این جمله…….تلفن همراه مشترک مورد نظر شما خاموش میباشد دلتنگ که باشی آدم دیگری میشوی. اگر تمام دنیا را نردبان کنی، گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ… ﯾﺎﺩِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ… ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ
چـه قدر تلـــخ شده ای ایــــن زخــم هــا بعضی ها دستشان «رو» میشود امـــــا رویشان کم نمی شود!
میدونم که شاعر نیستم،میدونم قلم شکسته،ولی تو هوای بارونی یه غبار رو دلم نشسته،یه غبار از جنس یک غم یه غبار از جنس ماتم،داره بغضم میترکه کسی نیس برسه به دادم،شعرم غمگین شده چون دل من تنگه براتو داره میگیره بهونه واسه ی خندیدناتو،واسه اون لحظه ی دیدار دل من شده گرفتار،دل من یه خورده صبر کن صاحبت میمیره این بار دیشب وقتی باهات حرف میزدم یه بغضی تو گلوت بود گفتی ترکت میکنم نمیدونستی که عشقت تو دلم هنوز موند/همون شد،هر حرفی که میزدی برام مثل یه خنجره عمود بود/با تک تک کلماتت با تک تک حرفات کاش میدونستم که این خاطره ها یه روز میره بر باد/گفتی ندارم لیاقتتو بیخیالم شو نمیدونستی بدون تو میمیرم چون،شک داشتی بهم حالا یادت میاد؟،گفتی عشق یکی دیگه رو داری تو دلت زیاد/قسم خوردم حتی به جون تو اما باور نکردی میخوام بمیرم خب/کجاس اون همه عشقو محبت که میگفتی زندگیتم آخه بی مروت/نمیدونستی زندگی بی تو محاله یه روز بی تو بودن واسم مثل یه ساله/دیگه نمیتونم بنویسم بیشتر از این ولی بدون که بدونه تو مردم پس این باشه آخرین حرفم به تو:خوش بخت شی میرم از زندگیت...
:ادامه مطلب:
:ادامه مطلب:
معرفت را باید از سیگار یاد بگیرید , با اینکه که میدونه بعد از اینکه تموم شد زیر پا لهش می کنی ولی بازم تا آخرش به پات می سوزه
که بیـــدار شـــوم
تـــو را بخواهـــم
و پاکت سیگـــارم خــالی باشــد...!
یعنــی دیگه گریه جواب نمیده
و وقتی مــردی اشک ریخت
بدون کار از ســیگار کشیدن گذشته . . .
تقدیر ما نیست
ترجیح ماست . . .
تنهایی یعنی
من یه موبایل دارم که صدای زنگش رو یادم نمیاد
تنهایی استخوان سوز است ، حتی در عاشقانه ترین ساعتها . . .
تو باش ، نه به این خاطر که در این دنیای بزرگ تنها نباشم
تو باش ، تا در دنیای بزرگ تنهاییم ، تنها ترین باشی . . .
تو عشق من ، امید من بودی / تو میراثی از دل تنگم بودی
تو رفتی و من ماندم و تنهایی / تو دفتر خاطرات قشنگم بودی . . .
تحمل “تنهایی” بهتر از گدایی محبت است . . .
شاید دیگران در نبودنت “سرم” را گرم کنند، ولی “دلم” را هرگز …
فراموش کردنت کار آسانی است. کافی است دراز بکشم، چشمهایم را ببندم و نفس نکشم!
خیلی که دلتنگ میشوم به آسمان نگاه میکنم. دلم قرص میشود که تو هم زیر همین سقفی …
هزار بار هم از این دنده به آن دنده شوی فایده ندارد! این تخت خواب “آغوش” کم دارد …
کفش هم اگر تنگ باشد زخم میکند، وای به حال دل من از دوری تو …
بیشتر مواقع پشت جمله “عیب نداره، مهم نیست” یه دل شکسته خوابیده …
خوش به حال فرهاد که تلخ ترین خاطره زندگی اش هم شیرین بود …
میخواهم همه بدانند این ادم ها که به خیال خود با من اند خود مفهوم تنهایی من هستند
اگه از خونه زدی بیرون، و صد متر جلوتر یادت افتاد که تلفونتو جا گذاشتی
و بر نگردی برش داری، یعنی تنهایی آقا، تنها…
اون لحظه که گفتی: یکی بهتر از تورو پیدا کردم یاد اون روزایی افتادم که به ۱۰۰ تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم!
میبخشم کسانی راکه هرچه خواستند با من، با دلم، با احساسم کردند و مرا در دور دست های خودم تنها گذاردند و من امروز به پایان خودم نزدیکم…
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی
بی اجازه وارد آن شده بودی…
من سوگوار نبودنت نیستم!
من شرمسار این همه
تحملم…
این روزا عده ای یه جوری زیر آبی میرن که دلت میخواد بهشون بگی :من نگاه نمیکنم بیا بالا یه نفسی بکش لااقل خفه نشی!
از این پس تنها ادامه میدهم، در زیر باران حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم… میخواهم تنهاییم را به رخ این هوای دو نفره بکشم…..! باران نبار من نه چتر دارم نه یار…
گاهی آدمهای تنها خیلی خوش شانس هستند… چون کسی رو ندارن که از دست بدن…
طعمی تلخ تر از دوری نچشیدم..
اما حرف تو که باشد،فاصله سم است..
از وقتی که تــو رفتی ، آینده هیچ وقت نیامد که هیچ
گذشته هم هیچ وقت نگذشت . . .
هیـــــچ تنهـــــایــــی رو اونقـــــدر تنهـــــا نکــن کــه بــه هــــر بـــی لیــاقتــــی بگــــه :
عشقــــــم
نمى ارزیدى !!! دیر فهمیدم..!
اما یه دوست واقعی مثل “مت”داشته باشم!
عاشق تو باشم
یا عاشق رنگین کمان
وقتی هر دو هفت خطید؟!!
با نگاهی
هرس کن
علف های هرز دل تنگی ام را!
همه مرا با خنده های بلند می شناسند.
بیچاره بالشم با گریه های بی صدا…
به نظر می رسد که زندگی بی تو
یعنی هیچ
حالا که رفتی
فهمیدم که فقط به نظر می رسید…..!
این روزها هیچ کس معنی دلتنگی را نمیفهمد!!!!!!
” خواستن توانستن است ”
آتش می گیرم !
یعنی او نخواست که نشد ؟
بعضی ها می روند تا فرار نکرده باشند،بعضی ها فرار می کنند تا نرفته باشند…..
ساده تر بگویم نیستی!!
مطمــــئن باش
دستِ احتــــیاج به سمت ِتــــو که هیـــچ
به سمت ِ خودم هم دراز نخواهم کرد…
شایـــد کــه تنهایی هایم
از تنهایی دق کنــــد..!!!
امادرسرنگ،
از زندگى خسته ام…
آهسته به یادآورده شود،
خطرریزش اشک…
هیـــچوقـــــــــت…!!!
خشن تر , عصبی تر , کلافه تر , تلخ تر …!!!
و جالب تر اینکه با اطراف هم کاری نداری!
همه اش را نگه میداری…
و دقیقا سرهمان کسی خالی میکنی که دلتنگ اش
هستی!!!
دستت به سقف دلتنگی من نمیرسد…
این روزهــا …
قندهــایت را
در دل ِ چه کسی آب می کنیــــ ؟
نمـک کــــــــــــــــــم داشــت
کــــــــــــــــــه
پــاشیــــدی ...
چقدم زیاد هستن این بعضی ها . . .
باید به بعضی ها گفت: “ناراحت چی هستی؟ دنیا که به آخر نرسیده…!!!”
من نشد ؛ یکی دیگه! تو که عادت داری . . .
گُفتــــــــ :مَـــرا فَــرامــوش کُـטּ اَمّـــا نَــدانستـــــ
ڪـﮧ
اَصــلـاً اَرزش ِ بـﮧ یــاد مـــانـدَטּ رآ نَــداشتـــــــ…!
کاش یکی بود که توی کوچهها داد میزد
خاطره خشکیه…
خاطره خشکیه…
اونوقت همه ی خاطراتتو
همونایی که ارزش گرفتن دمپاییِ پاره هم ندارن
میریختم تو کیسه
و میدادم بهش
و میرفت ردِ کارش!
بعضی زخمها هست
که هر روز صبح ، باید پانسمانش را باز کنی وروش نمک بپاشی !
تا یادت نرود…
دیگر ،سراغ بعضی آدما نبــاید رفت !!
وقتی میرفت: گفتم: کجا؟
گفت: به درک… منم گفتم: به درک…
و این چنین بود که ما در اوج تفاهم از هم جدا شدیم… !
پایان سریال دروغ هایت بود
آخرین لبخندت . . .
و چه ساده بودم من !!
که تا تیتراژ پایانی به پای تو نشستم … !!
عجیب شباهتی داشتی با دریا؛
دریا نیز غرقش که می شوی پس ات می زند …!
خیلی از یخ کردن های ما
از سرما نیست ….
لحن بعضی ها زمستونیـــــــــه …!
نــه تنهـــا ترکت می کنند …
حتـی وقت رفـتن بــا تمام پـــر رویی دستــور هم میدهند :
مواظب خودت بــاش … !!
قالب ساز وبلاگ پيچك دات نت |